بدون عنوان
یه عالمه نوشتم پریددددددددددددددددددددددد
شنبه بردمت دکتر و گفت خدا رو شکر عفونتت برطرف شده ولی باید مواظبت باشم.
یه خبر جدیدددددددددددددددددددد
غذا خور شدی جیگر من
اولین قاشق فرنی رو تو 104 روزگی تو تاریخ 27 ابان خوردی قربونت برم
خیلی زود شروع کردی غذا خوردن رو. اونم به تشخیص دکترت که برای رفلاکست زودتر شروع کرد که از بین بره
. اب سیب و اب لیمو شیرین هم بهت میدم که خیلی هم دوست داری. دیگه قشنگ با پلی جیمت بازی میکنی و با اویز بالای تختت که خیلی حال میکنی.
هر روز داری همه رو عاشق تر میکنی
من که دیگه دیونه ت شدم
پارسال تو همین روزا بود که داشتم بدنم رو اماده پذیرایی از وجودت میکردم.
روزهای پر از استرس از اینکه میای؟ من رو لایق مادر شدن میکنی؟
خدا رو شکر که اومدی و شدی همه چیز من
هر چقدر شکر کنم خدا رو کمه
وقتی با چشمات دنبالم میکنی و توجهی که به من میکنی به هیج کی نمیکنی تمام اون روزهای سخت انتظار فراموش میشه .
قریونت برم من . داری بیدار میشی . باز میام
اینم عکس همین امروزته عزیزم