ما ابزار خدا در روی زمین هستیم
داستان عرفانی بسیار زیبایی است درباره یک رهرو معنوی که هر روز در عبادتگاه مشغول عبادت بود.یک روز که از خانه به قصد رفتن برای عبادت از خانه خارج میشد توجه کرد که در خیابان صفی از گدایان،کسانی که دچار نقص جسمی و ذهنی بودند از مقابلش گذشتند.
او به ان جمعیت انسانهای رنج کشیده نگاه کرد ،صدایش را بلند کرد و خطاب به خدا ناله کنان گفت:خداوندا!چطور ممکن است خالق مهربانی مانند تو این چیزها را ببیند و هیچ کاری برای شان نکند!
بعد از سکوتی طولانی صداری خدا شنیده شد که میگفت:
من کاری برایشان کرده ام،من ترا افریده ام.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی