48 ساعت
عشقم
عمرم
نفسم
کمتر از 48 ساعت دیگه اون روی ماهت رو میبینممممممممممممممممممممممممم.
باورم نمیشه وای خداااااااا.
دیروز رفتم دکتر . گفت به خاطر فشار و لب مرز بودن پروتیین ادار ریسک نمیکنه تا 20 مرداد صبر کنه. سونوگرافی هم کرد و گفت همه چیت خوبه و بهم گفت سه شنبه 14 مرداد ساعت 6 صبح بیمارستان باشم.
وای خدا چقدر هیجان دارم نفسم.
گفت به خاطر سلکسان که استفاده میکردم احتمال اینکه بتونم بی حسی از کمر بشم کمه. پس احتمالا اون گریه ی دلنشینت رو از دست میدم.
فدای اون دست و پای بلوریت بشم من که قراره وجود من رو ترک کنه
خیلی دلم برای این روزا تنگ میشه. روزای دو نفره بودنمون. روزهای که هر جا میرفتم تو هم با من بودی. تو هر چی میخوردم تو هم شریک بودی.
پسرم عشقم میمیرم براتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
خدایا شکرت که این مدت پشت و پناه ما بودی.
از این به بعد هم پشت و پناه کیاوش من باش
عاشقتم هیچ وقت یادت نره هیچ وقت