یه شوک دیگه
عشق مامان سلام
چند وقتی میشه ننوشتم
خوبی عشقم. باز که من رو جون به لب کردی تو اخههههههههههههه
چند روز بود احساس میکردم لباس زیرم مرطوبه. یه روز هم قشنگ خروج اب رو حس کردم تا دیروززززز
خونه ی مامان جی بودم. از یه خواب نازززززز بیدار شدم. همین که بلند شدم یهووووووو خیس خیس شدم.
ترسیدممم. زنگ زدم بیمارستان گفتن زود باید برم برای ویزیت منم برای امروز صبح وقت گرفتم و باز گرفتم دراز کشیدم. مامان جی برام عصرونه درست کرد. پاشدم خوردم همین که از صندلی بلند شدم دیدم هی واااااااااااای دوباره خیس شدم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟دیگه داشتم سکته میکردم. زنگ زدم یه مرکز سونوگرافی گفت تا نیم ساعت دیگه هست. خدا رو شکر نزدیک بود. به مامان جی گفتم و با هم پریدیم تو ماشین و رفتیم. حالا مگه اشکای من بند میادددد. از فکر اینکه این اب رختخواب گرم تو باشه داشتم دیوونه میشدم.
همین که وارد اتاق شدیم زدم زیر گریه . بنده خدا دکتره حسابی دقت کرد و گفت مایع امینوتیک(همونی مایع دور تو عزیزم) در حد نرماله . بین 8 تا 11 نرماله ولی برای شما 8.5 بود. گفت برو دکتر سریع. منم اومدم خونه و تا میتونستم اب و مایعات خوردم و همش خوابیدم. صبح هم رفتم دکتر. اونم گفت باید استراحت کنم . حالا من دارم استراحت میکنم تا ببینم این اب از شما بوده عزیزم یا از اثرات اون شیاف ها...
این یکی هم سونو هم گفت که گل پسر قند عسلی. من دارم همه ی سعیم رو میکنم که از تو مواظبت کنم. از خدا هم میخوام که پشت و پناهت باشه عزیزم.
دوستت دارم خیلی زیاد .