یعنی تو بودی؟
سلام عزیزمممممممم.خوبی قربونت برمممممم. امروز صبح قرار بود با بابایی بریم سر خاک عمو و بابا بزرگ . هوا هم بارونیی و من دوست نداشتم از رختخواب بیام بیرون. گشنه هم بودم شدید. حس کردم که یه چیزی دو بار زد بهم خیلی ارررررررررررروم. پریدم و گفت باباشششششش فکر کنم نیکان بودددددد. صبحونه خوردیم و رفتیم. ولی دیگه تکرار نشد و من لب و لوچه ام اویزون شد عصری نون پینر گوجه خیار خوردم و دراز کشیدم چند دقیقه بعدش بود که یهوووو یه چیزی تو شکمم پشت و رو شد. دقیقا حس اینکه تو کله ملق زدی!!!!
مامان تو بودی ایااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟ هنوز تو شوکمممممممممممم. واقعا تو بودییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟ پ ن فکر کنم اشتباه بودددد. دیگه تکرار نشد